جدول جو
جدول جو

معنی پیری سلطان - جستجوی لغت در جدول جو

پیری سلطان(سُ)
داروغۀ ولایت فوشنج بعهد شاه اسماعیل صفوی. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 537 و 579)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ سُ)
پیری سلطان. وی در عصر شاه اسماعیل بهادرخان داروغۀ ولایت فوشنج بود و هنگام ف تنه ابوالقاسم از امراء بخشی در بیرون هرات، با سیصد تن از غازیان به هرات آمده با مدد مردم شهر در کوچه باغ سرفراز (به نیم فرسنگی هرات) با ابوالقاسم جنگ کرد و ابوالقاسم مغلوب شد و به حدود غرجستان گریخت.
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 30هزارگزی شمال نورآباد و 20هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، دامنه، سردسیر، مالاریائی، دارای 60 تن سکنه، آب آن از چشمه ها، محصول آنجا غلات و تریاک و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی سیاه چادربافی، ساکنین از طایفۀ ای تیوند هستند، عده ای دارای ساختمان و عده ای در سیاه چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام به قشلاق میروند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز. واقع در 17هزارگزی خاور بستان آباد و 5هزارگزی شوسۀ میانه به تبریز. کوهستانی و سردسیر. دارای 348 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و یونجه، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
فرزند رشیدالدین فضل الله وزیر. وی حکومت گرجستان داشته و با برادرش غیاث الدین محمد بن رشید در سه گنبدان مراغه اسیر گشته وچهار روز بعد از اسارت بقتل رسیده است. (از سعدی تاجامی ص 102 و 103 و ذیل جامعالتواریخ ص 150 و 151)
(امیر... برلاس) از یاران میرزا ابوالقاسم بابر و حاکم بخش قندوز و بقلان از جانب او. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 54)
لغت نامه دهخدا